گاهی به باران حسادت میکنم که بی پروا با آغوش گونه هایت عشق بازی میکند !
و گاهی حسادت میکنم که تو سرپای وجودت قطرات اشک گونه هایم هستپاینده باشید
ای کاش اشک بودم و در چشمانت غوطه ور میشدم و در گونه هایت جان میسپردم....سلام ممنون از اینکه به weblog من سر زدین.weblog قشنگی داری موفق باشی....
سلام چه حس زیبایی. هژیر تو رو معرفی کرد میبینم که کار به جایی کرد. موفق باشی.
چه دریاچه ای بود نگاهت و من نمی دانستم تا کجا ها همراه خنده ات در آن پارو خواهم زدخیلی حس قشنگی بود ....مرسی
آفرین قشنگ می نویسی .وبلاگت پاینده سر بزن.
درسته که اسمت اصلا زیبا نیست ولی نوشته هات خیلی زیبا ست
و گاهی حسادت میکنم که تو سرپای وجودت قطرات اشک گونه هایم هست
پاینده باشید
ای کاش اشک بودم و در چشمانت غوطه ور میشدم و در گونه هایت جان میسپردم....
سلام ممنون از اینکه به weblog من سر زدین.weblog قشنگی داری موفق باشی....
سلام چه حس زیبایی. هژیر تو رو معرفی کرد میبینم که کار به جایی کرد. موفق باشی.
چه دریاچه ای بود نگاهت و من نمی دانستم تا کجا ها همراه خنده ات در آن پارو خواهم زد
خیلی حس قشنگی بود ....مرسی
آفرین قشنگ می نویسی .
وبلاگت پاینده سر بزن.
درسته که اسمت اصلا زیبا نیست ولی نوشته هات خیلی زیبا ست